
زهره انواری انسانشناسی زیستی از آغاز شکلگیری تا کنون دچار تحولات چشمگیری شده است. از قرن نوزدهم تا نیمههای قرن بیستم نژاد مفهوم محوری مورد بررسی در انسانشناسی زیستی بوده است. از نیمه دوم قرن بیستم موضوع نژاد جایگاه خود را به موضوعات جدیدی داد. نیمه دوم قرن بیستم را میتوان دوره گذار انسانشناسی زیستی نامید. سه دهه آخر این قرن سالهای رو به رشد انسانشناسی زیستی برشمرده میشوند. در این سالها این علم از حالت عمومی به سمت تخصصیتر شدن پیش رفت. ژنتیک انسانی، نخستیشناسی، محیطشناسی انسانی، دیرین انسانشناسی از جمله این تخصصها بودند که تا کنون نیز توسعه یافتهاند. در قرن بیست و یکم علاوه بر ادامه روند تخصصی شدن رویکرد مهم دیگری زیرمجموعهانسانشناسی زیستی شکل گرفت. این رویکرد موضوعات مورد بررسی خود را با در نظر گرفتن همزمان ویژگیهای فرهنگی و جسمانی مطالعه میکند و رویکرد زیستی- فرهنگی نام دارد. این رویکرد در انتقاد به تخصصی شدن...