
راز جاودانگی و محبوبیت کلیسای 850 ساله نوتردام چه بود؟ ویکتور هوگو با هوشمندی و آگاهی، یک موقعیت و بنای تاریخی در حال فراموشی را به عنصری مهم و تأثیرگزار در داستان اش جانمایی می کند. کلیسای نوتردام به جایگاهی همتراز و شاید مهمتر از شخصیت های اصلی در رمان دست می یابد و اسرارخانه ای برای جبهه ی خیر و شر، امانتدار تاریکی و روشنایی و قتلگاه و گورستان زشتی و زیبایی می شود. کلیسای نوتردام در جایی که هیچ نشانی از مذهب، معنویت و سیاست نیست، داخل شده و زمینه ساز توجه جهانیان می شود. کلیسا از مرز دین و سیاست و تاریخ عبور کرده و در سرزمین خیال پردازانه ی داستان نویسی، در زیباترین نقش، جای می گیرد. نوتردام از جهان خود جدا شده و در داستانی شگفت، از نو متولد می شود. نویسنده ی رمان، مانند آفریدگاری، چنان روحی به کالبد خشکیده و مرده ی این...