
پیر سانسو برگردان ناصر فکوهی و زهره دودانگه ** بنابراین ایستگاه راهآهن آکنده از نوعی امر خیالین است. آیا اینجا با این خطر روبرو نیستیم که بیش از اندازه این موضوع را به اثبات برسانیم؟ ما گفتیم که مکانهای حقیقی شهری در خودامر هولناک یا دستِکم خشونت مهارخورده را داشتهاند. و وقتی خشونت چنین بُعدی به خود میگیرد، آیا از ایستگاه موجودیتی استثنایی نخواهد ساخت که نمیتواند به مثابۀ یک واسطۀ مناسب برای کشف شهر عمل کند- شهری که خود یک تمامیت پیچیده است؟ ما از جنبهای، ناچاریم انباشتی از یک نظم عمومی را پذیریم. مکانهای ممتاز به گونهای برجسته، شهر را نمایندگی میکنند، اما از آنجا که خود دارای شخصیت ]هویت[ قدرتمندی هستند، در همان حال به مثابۀ نقطه تقابلی در برابر آن مطرح میشوند. ایستگاه دروازههای شهر را به روی ما میگشاید اما در همان حال، خود جهانی است که برای خود کامل شمرده میشود، به گونهای...