
آوای ماندگار سرزمین سبز آرش منصور يک صداي آشنا در تيتراژ سريالي تلويزيوني در دهه ي 60، صدايي که گرچه پيش از آن هم در گيلان شناخته شده بود. اما حالا با سريال کوچک جنگلي معروفيتي فراتر از مرزهاي لهجه و جغرافيايش پيدا کرد. صدايي که بين نتها با لرزشي آشنا و حزين مي چرخيد و لهجه اش ديگر مانع انتقال زبانش نبود. صدايي متعلق به گيلان که حالا در همه ي ايران فهميده مي شد. تو گويي همه را گيلک و چشم انتظار ميرزا کرده است. تحريري خفيف از موسيقي سنتي، لهجه اي از موسيقي فولکلور، تنظيمي کلاسيک با سادگي و بي پيرايگي يکدست مي شدند. تا آنها که جوانتر بودند و نميدانستند بپرسند اين صداي کيست؟ روحي جاري و مستتر در خاطراتي دور و نزديک. صدايي که گذشته را ملموس و اکنوني کرده بود. آنقدر که بتواني لمس اش کني و با روحش روبه رو شوي. صداي...