
مقدمه: مدرنیته مفهومی است که مرزهای آن ناروشن و درونمایه آن در آمیخته با احساس است. به سادگی نمیتوان این مفهوم را در رده مفاهیم علمی، فلسفی، سیاسی، اقتصادی، هنری یا تاریخی دستهبندی کرد (وبر، 1369: 11). مفهوم مدرنیته در مسیر تاریخی خود، با مسئله تغییر شکل شهرها و رشد شهرنشینی و پیدایش نهادهای جدید اجتماعی، حضور مردم در عرصه های مختلف و ایجاد نظامهای قانونی همراه شده است. به تعبیری رساتر، شهر همچون جلوهگاه مدرنیته یا دستور عمل پنهان مدرنیته بروز و ظهور یافته است (جابریمقدم: 1384: 25-24). شهر، هم خاستگاه اصلی مدرنیته است و هم قهرمانش؛ هم دستورالعمل پنهان مدرنیته است و هم ایینه تمامنمای آن. در شهر است که مدرنیته به بالندگی میرسد و در عین حال، مدرنیته است که شهر را جلوهگاه خود میسازد. (جابری مقدم، همان: 156). اولین قانون اساسی ایران حداقل در دو زمینه ی اصلی، به شهر و به بناهای شهر توجه میکرد:...