هانیه کرمیان استوری، جان. مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه، ترجمه حسین پاینده، تهران، نشر آگه، 1385 بررسی «مجموعه ای از رهیافت ها که نقش بسزایی در تکوین رویکرد مطالعات فرهنگی به مطالعه درباره فرهنگ عامه معاصر داشته اند»(استوری،13:1385) این عبارت خلاصه ای است از کتابی که جان استوری باگردهم آوردن رویکردها و نظریات گوناگون در ارتباط با رسانه های عامه پسند،مطالعات فرهنگی،فرهنگ عامه وارتباطی که می توانند با یکدیگر برقرارکنند،به تألیف رسانده است. این کتاب در 8 فصل موضوعاتی همچون تلویزیون،داستان ها،فیلم ها و روزنامه ومجلات عامه پسند را از دیدگاه های نظری مختلف مطرح کرده و در ادامه رویکرد و نوع نگاه مطالعات فرهنگی را به تحلیل های پیشین می افزاید. در تمام طول کتاب ودر هر فصل،نکته مهم و بنیادینی که از نقطه نظر مطالعات فرهنگی در خصوص رسانه های عامه پسند مطرح می شود،کنارگذاشتن و مردود شمردن «نخبه گرایی بدبینانه»است.مقصود سوگیری هایی است که از...
نیکلاس میرزوئف متولد 1962م (Nicholas Mirzoeff) نظریهپرداز مکزیکی به عنوان فعال اجتماعی در حوزه دیداری شناخته شده است. او استاد رشته رسانه، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه نیویورک آمریکا است که یکی از فعالترین پژوهشگران و نویسندگان رشته مطالعات فرهنگ دیداری بهشمار میآید. پیشینه تحصیلی میرزوئف در دوران لیسانس به رشته تاریخ مدرن در دانشگاه آکسفورد و دکتری رشته تاریخ هنر در دانشگاه واریک بر میگردد. او را یکی از بینیانگذاران رشته تحصیلی مطالعات فرهنگ دیداری میدانند که با انتشار دو کتاب معروفش - با نامهای "درآمدی بر فرهنگ دیداری" در سال - 2009 (An Introduction to Visual Culture) و "خواننده فرهنگ دیداری" در سالهای 1998 – 2002 – 2012 (The Visual Culture Reader) - موقعیت و اهمیت این رشته را تعیین کرد. میرزوئف پژوهشگری پرکار است که اولین کنفرانس بینالمللی فرهنگ دیداری را در سال 2012 برگزار کرده و از او کتابها، مقالات، یادداشتهای زیادی را منتشر گردیده است. فعالیتهای...
درآمدی بر نظریه فرهنگی/ فیلیپ اسمیت/ ترجمه حسن پویان/ انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی/ چاپ اول: ۱۳۸۵ /۳۵۰۰ نسخه در حالی که به هزاره نو قدم گذاشته ایم، ظاهراً «فرهنگ» از موضوعاتی است که همگان، چه در محیط های دانشگاهی و چه غیر دانشگاهی از آن سخن می گویند. بسیاری بر این باورند كه ما در جهانی زندگی می كنیم كه در آن، نشانه ها و نهادها و رسانه ها موقعیتی مركزی در عرصه اقتصاد به دست می آورند، جهانی كه در آن، ساختار هویت های ما بیش از پیش براساس تصویر، شكل می گیرد، و نابرابری و مشاركت مدنی به وسیله گفتمان های شمول و عدم شمول تعریف می شوند. امروزه چالش های سیاسی فعالان سیاسی فمینیست، مردمان بو می و اقلیت های نژادی، همان قدر با هویت و شناخت فرهنگی رابطه دارند كه با برابری اقتصادی و حقوق قانونی و قضایی. اگر در زندگی روزمره خود تأمل كنیم،...
خزش و خیزش، پیش از هر تلقی میتوان آنها را دو راه مواجهه، دو جهانبینی در راستای حرکت دانست. خزش و خیزش هر دو شیوههای حرکت در پیوستار زماناند برای گذار از وضعیت اولیه به وضعیت ثانویه. خیزش تابع انقلاب است، دستگاهی که اکنونیت را میگیرد و با تشویش فرم اکنون فرمی دگرگون تحویل خواهد داد. خزش اما تابع رفرم است تا دفرم؛ دستگاهی که سعی دارد اکنونیت را همچون خمیری که به آن نیروهایی وارد میشود ورز دهد تا شکل مطلوب تولید گردد. این دو تابع شباهتها و تفاوتهایی باهم دارند. هدف هردو تغییر وضعیت است و هردوضعیت اکنون را بهتمامی پذیرا نیستند. تفاوت این دو در جهانبینی و راه دستیابی تغییر است. نکته مشترک دیگری که میان این دوجود دارد این است هردو این راهها، راههای مواجهه باقدرت اما با تلقیهای هستیشناسانهی متفاوت هستند. رویکردهای انقلابی اغلب قدرت را جایگاهي میدانند که لویاتان آن را اشغال کرده است؛...
ماریلا پاندولفی برگردان زهرا خلجی تاریخ بدن انسان در طول قرن ها (به خصوص در فرهنگ های غربی) به شکل جدایی همواره فزایندهای بین جسم و جان، بین تن و روح ترسیم شده است. در فرهنگ هایی که روابط بین انسان ها، ربانیت و طبیعت هماهنگ تعبیر شده و مداوم در سازگاری انسان با مقدسات متقابلا نفوذ کرده؛ تجربه بدن متفاوت بوده است. این رابطه در سنت های عالمانه آیورودا و طب چینی نیز برقرار است، همانند رسوم بدنی که از آن ها گرفته شده: یوگا، شیاتزو، تای جی کوان،کی گونگ یا طب سوزنی. چنین رسومی دلالت بر نظام عالم وجود پیچیدهای دارند که بدن انسان را در رابطهای نزدیک و به هم پیوسته با نیروهای کیهانی و کشمکش های آن در نظر میگیرد. برای این سنت ها بدن تنها یک سازوکار مهار شده توسط زیست شناسی نیست بلکه جایگاهی است که میتوان نشانه های هماهنگی و...
آنتونيو گرامشي روشنفکر، نظريّهپرداز، سياستمدار و از بنيانگذاران اصلي حزب کمونيست ايتاليا بود که ايدههايش تأثير بسيار بر کمونيسم ايتاليايي داشته است. او از آوريل 1924 تا 1926 ميلادي با سمت دبيرکل، رهبري حزب کمونيست ايتاليا را بر عهده داشت و به مقام نماينده در مجلس نمايندگان ايتاليا انتخاب شد. او در عرصهي جامعهشناسي سياسي، در قرن بيستم ميلادي، يکي از نظريّه پردازان اصلي و در حوزهي مطالعات فرهنگي يکي از نظريّهپردازان مدرنيست است. شناخت اوليّهي گرامشي از مارکسيسم با مطالعهي فلسفهي هگل و فلسفهي کلاسيک آلمان آغاز شد. او در طي سالهاي جنگ جهاني اول (18-1914 م) آثار مارکس، انگلس و رزالوگزامبورگ را مطالعه کرد و از آنها تأثير گرفت، ولي مارکس بيشترين تأثير را بر او داشت. او همچنين آثار بنه دِتوکروچه را دقيق مطالعه کرد و دربارهي او گفته است: «همانگونه که فلسفهي هگل مقدّمهي مارکسيسم در قرن 19 ميلادي و يکي از پايههاي قرن جديد بوده،...