زهرا یک سال است که ازدواج کرده و دانشجوی دانشگاه قم و 22 ساله است. برای گفتگو یک روز صبح به منزلش رفتم. تمام مدت در حال آشپزی به سوالاتم جواب می داد. در گفتگو با او احساس کردم در پاسخ به سوالات محافظه کاری خاصی دارد و مسائل مختلف را در چارچوب مطالعاتش و سنت های فضای اجتماعی اش درک و تحلیل می کند. در میانه صحبت، خواهرش هم که قبلا با وی مصاحبه کرده بودم آمد و ما را همراهی کرد. برخی پاسخ ها را تایید می کرد یا به چالش میکشید که من صحبت های او را با ج2 نشان دادهام. س- از کی دختر بودن خودت را شناختی؟ یعنی... ج- مثلا از لحاظ فیزیکی؟ س- هم فیزیکی هم حسی. یعنی اینکه از کی احساس کردی که مثلا دختری با پسرا فرق داری... دوست داشتی که فرق داشته باشی یا نه ناراحت بودی... برگردیم یه خورده مثلا از اول شروع کنیم از بچگی...
گفتگو با دکتر محمدمنصور فلامکی 84 سال دارد و اگر چه در مشهد به دنیا آمده است، اما از کودکی در تهران بزرگ شده است. تحولات خانه ها و ساختمانهای تهران را در هفت دهه از زندگی اش با جزییات به یاد دارد، زیرا از ابتدا چهره شهر و شهرها برای او موضوع جستو جو و تحصیل بوده است. تهران را خوب میشناسد و برنامه ریزی های این شهر را دنبال کرده است. دکتر محمدمنصور فلامکی تنها چهره ماندگار معماری و شهرسازی، استاد دانشگاه تهران، مدیر موسسه فضا و پژوهشگر جدی حوزه معماری و مرمت ایران نیست، بلکه او یک شهروند تهران هم هست که امروز «فضای ساخته شده و سفت شده در تهران» را «در بدترین و بی انضباط ترین وضعیت» خود توصیف میکند. متن کامل این گفتو گو را در ادامه بخوانید. + نسیم بیداری: تهران شهری است که در ابتدا یک قریه بوده و امروز به...
این روزها در جامعه ما بسیار سخن از گفتگو لزوم آن می رود. گویی گفتگو راه حل همه دردهای ما محسوب می شود. البته در دو سطح می توان موضوع گفتگو را در جامعه ایرانی دنبال کرد: در سطح اول،گفتگو به مثابه یک هنجار اخلاقی است،هنجاری که از بایدها و ایجابها صحبت می کند و در نهایت در قالب یک توصیه اخلاقی،گفتگو را به عنوان یک راه حل یا یک استراتژی پیشنهاد میدهد. اما در سطح دیگری هم می توان گفتگو را در جامعه بررس کرد: گفتگو به مثابه بخشی از شیوه زندگی و الگوهای ارتباطی. از این منظر،گفتگو یک امر اخلاقی نیست که در با توصیه و الزام رخ بدهد،بلکه بخشی از شیوه و سبک زندگی ما و وجهی از منش شخصیتی همه ما محسوب می شود. گفتگو بیانگر رابطه ای بین دو یا جند نفر است،که در آن کسی افراد در تعامل با دیگران ،دیگری ها بریاشان...
دکتر منصوره اتحاديه(نظام مافي) استاد دانشگاه است و زني خستگي ناپذير در نشر تاريخ ايران. از آثار او ميتوان به آمار دارالخلافه تهران، اسنادي از تاريخ اجتماعي تهران، سياق عشيرت در عصر قاجاريه، پيدايش و تحول احزاب سياسي مشروطيت، مجموعه مقالاتي درباره تهران، فاتحان خارجي، مقاومت داخلي و تصوير پايان جهان و ترجمه آثاري چون سفرنامه آگوست بن تان، جنگ هرات و ... اشاره کرد. بسیار شنیده ایم و میشنویم که؛ «ایرانیها، حافظه تاریخی ندارند« و به همین دلیل از اتفاقات تاریخی هم درس نمیگیرند.» آیا شما این را قبول دارید و علت به نظر شما چیست؟ به نظر من افراد فرق ميکنند. زمانه فرق ميکند و همچنين موقعيتها و اتفاقات. ايران يک موقعيت ژئوپولتيک دارد که هميشگي است، و تغيير نميکند. درياي خزر در شمال است، خليج فارس در جنوب، غرب ايران ترک ها و اعراب هستند، در شرق بلوچها و افغانها. در شمال، يک وقتي روسيه تزاري...
سال بیست و سوم. شمارة 1 و 2. فروردین و اردیبهشت 1397 همزمان با نمایشگاه کتاب تهران منتشر شد. این شماره با نامهای از پرویز دوائی آغاز میشود که عنوان آن «مروارید پارسی» است. سپس «مِنگِله: فرشتة مرگ» از ایوان کلیما، ترجمة رضا میرچی آمده است. این نوشته، شرح دیدار و گفتوگوی کلیما است با دکتر یوزف مِنگِله در مخفیگاهش در سوئیس. او که در جریان جنگ جهانی دوم افسر ارتش آلمان و عضوِ اس.اس بود، ۲۱ ماه پزشک اردوگاهِ آوشویتس شد و در همین مدت تحقیقات بسیاری روی اسرای اردوگاه، بهویژه کودکان دوقلو که همگی محکوم به مرگ بودند، انجام داد. کاوه بیات در «خاطرات و یادداشتهای محمدعلی فروغی» به بررسی کتاب خاطرات محمدعلی فروغی به همراه یادداشتهای روزانه از سالهای 1293 تا 1320/ به کوشش محمد افشینوفایی و پژمان فیروزبخش پرداخته است. «روزگار زیدآبادیِ جوان» از معصومه علیاکبری نقدی است بر کتاب از سرد و گرم روزگار نوشتة...
فرشته اماني گفتوگو با يک هنرمند براي فهم و روشن شدن اثرش، ناخواسته راهي جدا و منفک از خود اثر طي ميکند. اين موضوع هميشه مرا به ياد مجسمهي يادبودي از سرگئي پاراجانيان کارگردان ارمني، در شهر تفليس مياندازد. هنرمند خواسته معناي آثار پاراجانف را در کالبد جسمش به وديعه بگذارد، هنر غيرقابل لمس و جادويي (از جهت اصالتشان)، اما از ديدگاه من موفق نبوده است. او تنها رمزگانهايي مادي را به عنوان قالبهاي معنايي به تماشاگر اثرش ارزاني داشته است. شکلي که در نهايت از گفتوگو ميسازيم نيز همين گونه است، کلمات و واژهها مستقل از اثر عمل ميکنند و چهرهي نويسنده (هنرمند) در آن پنهان ميماند. گفتوگو با الك نگين به توفيقي اجباري دست يازيد؛ در ميان مکثهايش،تولد دوبارهاي هنگام پاسخ دادن يافته بود. وقتي نگين جايزهي کن را برد آنجا نبود؛ با همسرش به ديدن نمايشي از کانچالوفسکي در تئاتر هنري مسکو رفته بودند. دو هفته بعد،...
روناک حسینی اغلب مخاطبان سینمای وودی آلن یا دوستش دارند و هر اثر جدید از او را با اشتیاق دنبال میکنند یا از او متنفرند و هیچ دلشان نمیخواهد به دنیای خندههای خاکستری او قدم بگذارند. وقتی به تماشای اثری از آلن مینشینید، همینجور که شاید به شوخیهایش بخندید، از دست شخصیتها حرص میخورید یا احتمالا در ورطه ناامیدی فرو میروید. شاید هم فقط از شوخیهای مردی که در بازیهایش اغلب نمیخندد، لذت ببرید و تصمیم بگیرید خیلی سادهتر با زندگی برخورد کنید. اکبر عالمی، استاد دانشگاه، کارگردان و عضو فرهنگستان هنر معتقد است آلن از آن رو هنرمند است که میتواند هم مردم را بخنداند و هم غمگینشان کند. فضاي داستانهاي وودي آلن بيش از آنکه ما را به خنده بيندازد غمگينمان ميکند. نوعي غم که حالتي از بيهودگي را القا ميکند. پس دليل استقبال مردم از فيلمهاي او و روايتهاي او از زندگي چيست؟ سبک او در توليد...
امين عظيمي «محمد چرمشير» بدون شک يکي از مهمترين نمايشنامهنويسان تاريخ صد و اندي سالهي نمايشنامهنويسي ايران است. مردي که بيوقفه مينويسد و عشق به آموختن و آموزاندن در هر کلام و سطر و نگاهي که از او در هوا پراکنده ميشود, قابل رديابي است. در روزگاري که هنر، ادبيات و تئاتر همچون غذاهايي فوري و بيمايه به وفور پيرامون ما را در بر گرفته، چرمشير از نخستين روزهاي آموختناش در دانشکده هنرهاي دراماتيک ميگويد، از عشق بيو حد و حصر به دانستن که با جريان انقلاب فرهنگي سالهاي 1359 تا 1362 مصادف ميشود و او را به همراه حلقهي دوستان و همکلاسيهايش همچون عباس معروفي، اصغر عبداللهي، محمدرضا صفدري و... براي يادگيري بيشتر به اعماق اجتماع ميفرستد. گفتوگو با اين نمايشنامهويسِ دغدغهمند ميتواند فارغ از ارزشهاي تاريخياش براي نويسندگان و اهالي تئاتر و سينما، نشانگرِ رويکرد نسلي به هنر و ادبيات است که با تماميوجود حقيقت وجودي آن...
برگردان بهناز خسروی فرانس كولتور: در آثار بورديو، بارها به نام لوک بولتانسکي برخورد ميکنيم، به خصوص سال گذشته در انتشار كتاب "ضد آتش[11]" که در آن بورديو به عنوان يك متفكر متعهد و مبارز شناخته ميشود. بايد تفکر او را دوباره خواند، به عنوان يک متفکر فوقالعاده معاصر، متفکري که متعهد است، مبارز است، و به خصوص که واقعيت نابرابريهاي دروني و در حال رشد جامعه را آشكار ميكند. لوك بولتانسكي، شما اين شانس را داشتهايد که در دوران دانشجوييتان با بورديو ديدار داشته باشيد، همينطور با او کار کرديد و نوشتهايد. بگذاريد از آن شبي شروع کنيم که شما تا صبح در اکول پراتيک مطالعات عالي با بورديو گذرانديد و با او کار کرديد و صبح فردا آنجا را ترک کرديد. شما در کتاب خود با عنوان "بازگويي واقعيتي غير قابل قبول[12]" تعریف میکنید که در آن شب بايد از قبل حواستان ميبود که نگهبان همچنان باشد...
عليرضا ارواحي آنچه در مصاحبه با «منوچهر انور» بيشترين جذابيت را دارد قرارگرفتن روبروي مردي است که گيرايي صدايش،«معنايي» براي دريافت کلامش ميشود.در برخي از فيلمها که با صداي وي همراه است، مهم نيست چه ميشنويم، اهميت در آن است که فرمِ کلام را از طريق گوش درک کنيم. تاثير تصاوير ميتواند با گفتار فيلم افزايش يابد، ولي اين تاثيرگذاري در برخي از اين گفتارها بهگونهاي است که از تصاوير و حتي از محتواي گفتار غافل ميمانيم. گفتار متن بهجاي برانگيختن مشارکت ذهني در ساختار فيلم،مخاطب را با فرمِ گفتاري روبرو ميکند کهاز تصاوير پيشي ميگيرد.1 *** ارواحي: ساختن فيلمي مثل «نيشدارو» در دهة چهل اهميت زيادي دارد، در اين سالها فيلمها يا مطابق سليقهي مخاطب ساخته ميشد و يا مطابق سليقهي سازمانهاي دولتي وقت، اين شرايط براي ساخت فيلم «نيشدارو» چهطور بود؟ انور: آن وقتها اگر شما ميخواستيد در زمينة فيلم يک کاري خارج از خط موجود...
با «خسرو سينايي» که همکلام ميشوي گذر زمان بيمعنا ميشود. گويي که سوار بر ماشين زمان شدهاي و در تاريخ سفر ميکني! دنيايي از خاطره و تجربه ناگهان به تو هجوم ميآورند و افسوسِ تو فضاي محدود نشريهاي است که ظرفيت انتشار اين همه ناگفته را ندارد! شايد دهها کتاب، شايد دهها فيلم بايد ساخته شود تا گوشهاي از دانش و تجربه اين مرد، اين درّ گرانسنگ به مردمانمان منتقل شود. خسرو سينايي، سند زنده فرهنگ و تاريخ کشور است. وقتي گفتوگو با او به من محول شد در پوست خود نميگنجيدم! راست بگويم، از مواجهه با او ميترسيدم! نشستن روبهروي فيلمساز بزرگ و پرآوازهاي که با 49 سال تجربه فعاليت حرفهاي قرار است از سفر بگويد، که با نگاهي به کارنامه حرفهاي او ميفهمي که بسيار سفر کرده است و احساس تهي بودن به تو دست ميدهد! نخستين لحظه ديدار اما ترسم فروپاشيد؛ با رويي خوش در را گشود؛...