
آنچه در اندیشة والتر بنیامین، متفکر و منتقد نیمة نخست قرن بیستم پررنگ است، مواجهه با اثر هنری است. اما آیا اندیشههای وی را میتوان در تجربة فضای معماری در عصر بازتولید ماشینی تعمیم داد؟ تجربة معماری در این دوران، بهویژه در عصر بازتولید تصویری چگونه است؟ و شهر در این معنا، چگونه مکانی است؟ هرچند بیشتر تأملات و مطالعات سران مؤسسة پژوهشهای علوم اجتماعی دانشگاه فرانکفورت که به مکتب انتقادی فرانکفورت معروف شد، مطابق با اساسنامة آن معطوف به پژوهشهای اجتماعی بود، اما سه متفکر برجستة آن یعنی تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و والتر بنیامین به مقولة هنر و اثر هنری نیز پرداختهاند. در این میان نگاه والتر بنیامین به مقولة شهر و تجربة فضاهای شهری او را از دیگران متفاوت ساخته است. بنیامین در مقالهای تحت عنوان «مفهوم هنر در عصر بازتولید ماشینی»، بر این باور است که اثر هنری همواره قابلبازتولید است. «هرآنچه آدمی ساخته است، همواره...