دیدن نوعی شدن است، آزاد شدن از بصریت حاکم، بازیافت بصریت در تغییر ، بکار انداختن دیدن اولیه همانند یک آوا، احساسات و گرایشات گنگ هنرمندانه ، دیدن را تاب بیاوریم. دیدن را به مسیرها ی رفته و کوبیده نکشانیم. مرگ بصریت دگرگونی و زنده شدن نگاه است. آزادی نگاه از بصریت، نگاهی آزاد و شاعرانه ، میل به نگاه تازه از نفسِ دیدن، اسطوره نکردن نگاه ، دیدن را در بصریت اسطوره ننمائیم . گریز از حاکمیت بصریت ، دیدن شوریدگی است، خاطره است وبعد تغییر دهنده زندگی.اثر هنری چالش فی مابین دیدن و بصریت ، دربدو امر غیر هنری بنظر میرسد ولی نهایتا هنری است.دیدن در ارتباط با جهان رخ میدهد و رخداد، سوژه را پشت سر می گذارد. اثر هنری را به شناسنامه منتصب ننماییم، آنرا ببینیم و آنرا به معنائی اقتدارگرایانه نسپاریم. برای کسی که خانه ای برای زندگی ندارد، دیدن، آفریدن، خانه وی است. باید...
همه فکر میکردند او دیوانه است گفتوگو با کلود پیکاسو، عکاس و سینماگر و فرزند پابلو پیکاسو و فرانسوا ژیلو درباره پابلو پیکاسو/ این مصاحبه به خاطر سوم آبان، سالروز تولد پیکاسو، به فارسی برگردانده شده است ترجمه فاطمه مهدوی کلود پیکاسو، عکاس و سینماگر و فرزند پابلو پیکاسو و فرانسوا ژیلو، در سال 1997 و چند سال پس از درگذشت پدرش، در مصاحبه با شبکه بلومبرگ در پاریس، از پدرش میگوید. کلود پیکاسو در نیویورک عکاسی میکرد که پدرش را از دست داد و پس از آن به مدیریت و نگهداری از میراث و شهرت پدرش پرداخت. او در سال 2011 به خاطر آثارش در عکاسی و سینما و همچنین به خاطر مدیریت میراث پدرش، مدال لژیون دونور را در فرانسه از آن خود کرد. با توجه به اینکه سوم آبان سالروز تولد پیکاسو است، تصمیم گرفتیم این مصاحبه تلویزیونی را ترجمه کنیم و در صفحه «یاد بعضی نفرات»...
احمد میراحسان تاریخ معاصر و مدرنیسممان را چگونه وصف كنیم: گسلهایی كه هرازگاه سبب زلزله میشوند، گسستهایی كه همه دستامدهای پیشین را قطع میكنند، دفن میكنند و دوباره، با كندی آزمودهها باید آزموده شوند و چون توقف ممكن نیست، در نتیجه پیشرفت با ضایعات، عمق كم و عدم انتقال یافتهها و دردسرها و رنجها و كندیها صورت میگیرد؟ ماركو درست به همین سبب، درست در اینجا و اكنون نشانه ماجرای ایرانی مدرنیسم است. ماجرای ایرانی مدرنیسم، زاد و ولدش، میشود. قصه مدرنیسم ایرانی، در نقاشی، كه باید بار گناهان كژفهمی تاریخمان را به دوش بكشد و عدمدرك دوران، محدودنگری و ناتوانیها در ادراك رویداد جهانی گسترش ناگزیر یك تمدن و همچنین طبیعت صبغه بومی تجربه مدرنیته و پیامدهایش و خطای فهم انواع ایدئولوژیها و چالشهای فكری – كه خود زاده عصر مدرن است – و نیز عقبماندگی و بحران مزمن ساختاری جامعه، حساسیتهایی كه مناسبات استعماری در یك دوران و...
پرنیا پژوهش فر کار پایان نامه کارشناسی شدیداٌ مرا متوجه موضوع تحصیلات و نقشی که در عرصه هنر بازی می کند ، کرد . البته از آنجایی که در جامعه ما پژوهشگران فاقد یک جامعه آماری هنرمندان هستند ، معمولاٌ مجبور به گزینش و استفاده از روش مطالعه موردی می شوند . لذا در همین ابتدا باید ذکر کنم که بحثم را به حوزه هنرهای تجسمی و به طور خاص در نقاشی ، محدود می کنم . همچنین هریک از عرصه های هنری و در بعدی کوچکتر هر یک از رشته های هنری دارای دنیای خاص خود هستند که قواعد متفاوتی را در بر میگیرند لذا خلط این دنیاها با یکدیگر ، ممکن است در وهله اول موجب تضعیف تحلیل شود . ورودی بودن نخستین هنرستان نقاشی به نام « مجمع دار الصنایع » را صنیع الملک یا همان میرزا ابوالحسن خان غفاری ، با حمایت میرزا تقی خان امیرکبیر...
«نابغه»، اولین فیلم مایکل گراندیج، سوژه جالبی دارد که به ارتباط میان یک نویسنده مشهور یعنی تامس ولف و ناشرش میپردازد صوفیا نصرالهی مایکل گراندیج در سینما نام شناخته شدهای نیست. کمپانی هنری خودش را دارد و یک روشنفکر تمام عیار است. «نابغه» محصول سلیقه روشنفکری گراندیج و توانایی جان لوگان در نوشتن فیلمنامه است براساس سوژهای که در وهله اول شاید چندان جذاب به نظر نرسد. اگر در فیلم «نجات آقای بنکس» ماجرای ملاقات والت دیزنی با پی. ال تراورس، نویسنده قصه «مری پاپینز»، روایت میشد جذابیتهای خود دیزنی و کمپانیا ش میتوانست کنجکاوی برانگیز باشد، میشد حول و حوش تقابل دو فرهنگ امریکایی و انگلیسی مانور داد که اتفاقا «نجات آقای بنکس» بیشتر حول همین تفاوت فرهنگی میچرخد. «نابغه» ولی فیلمی متفاوتتر، روشنفکرانهتر و تاریکتری است. این تاریکی که میگویم هم در جهان شخصیتها و داستان فیلم و هم در فضاسازی نیویورک آخر دهه 20 وجود دارد؛ رنگهای...
نقاش و نظم و فضا واژهای كليدى و كامل كه بتوان با آن شخصيت و خلاقيت «مهدى حسينى» را یکجا جمع كرد و صورت بست، «نظم» است. اين نظم حتماً خاستگاهى درونى دارد كه ریشههایش را بايد بيش از هر چيزى در تربيت ذهنى نقاش جستوجو كرد. يعنى در همان چيزى كه باعث میشود او در آثارش هم با بيننده خيلى روان و سليس سخن بگويد و باز از همان تهذيب و پالايش درونى بگويد… - متولد ۱۳۲۲ كاشان -فارغالتحصیل هنرستان هنرهاى زيباى پسران تهران (رشته نقاشى) ۱۳۴۱ -ليسانس رشته نقاشى و هنرهاى چاپى از انستيتو هنر شيكاگو۱۳۴۷ -فوقلیسانس رشته نقاشى و هنرهاى چاپى از انستيتو پرات نيويورك ۱۳۴۹ -استاد دانشگاه و عضو هيأت علمى دانشگاه هنر -رئيس دانشكده هنر -برگزارى ۱۶ نمايشگاه انفرادى ۱۳۸۳ ـ ۱۳۵۲ -شركت در ۴۰ نمايشگاه گروهى در ايران و خارج از كشور ۱۳۸۳ ـ ۱۳۴۱ -عضو هيأت انتخاب و داورى اولين، دومين و سومين...
وقتی از فیلم دیدن صحبت میکنیم از چه چیزی صحبت میکنیم؟ هنگامیکه میگوییم فیلمی دیدم، واقعاً چه چیزی و دقیقاً کدام قسمتهای فیلم را دیدهایم؟ زاویهی نگاه، لحظهی بهم خوردن پلکها، میزان تمرکز، آشنایی قبلی با لایههای فیلم، نگاه تخصصی، مکانِ تماشای فیلم و موارد بسیار دیگری تجربهی فیلم دیدن هر فرد را منحصربفرد میکند؛ حتی اگر فیلمی یکسان، توسط یک فرد چندین بار مشاهده شود، هر بار این الگوریتم حرکت چشم در نماها و قابهای گوناگون، متفاوت خواهد بود. مثال سادهی آن هم اتفاقی است که بعد از تماشای جمعی یک فیلم، ممکن است هر کدام از شما به نکته یا صحنهای در فیلم اشاره کنید که فرد دیگر متوجه آن نشده باشد. چشم و به طور کلی ذهن ما میتواند بر روی عناصر مختلفی متمرکز شود. این عناصر اگرچه به چینش فیلمساز انتخاب شدهاند، اما مخاطب در روند مشاهده میتواند اجزایی از فیلم را خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه دنبال...
گرافیک: معراج شریفی دستهایی كه عاشق چوباند ساحر عاشقى كه چوب خشك را به صداى زنده بدل میکند. او سازندهٔ سرشناس سازهای موسیقی است... ـ تولد مرداد ۱۳۰۷ ـ تهران ـ ۱۳۳۰ حضور در كلاس درس ابوالحسن صبا ـ ۱۳۳۴ راهاندازی اولين كارگاه سازسازى در اداره هنرهاى زيبا و اداره شخصی آن تا ۱۳۵۷ ـ ۱۳۳۹ اعزام به فرانسه از سوى كارگاه سازسازى اداره هنرهاى زيبا براى كارآموزى در كارگاه اتين و اتلو ـ داراى درجهیک هنرى معادل دكتراى دانشگاهى از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ـ عضو جامعه مخترعين و مبتكرين ايران - ساخت بربط به دو صورت متفاوت، یکی با صفحهٔ پوستی و دیگری با صفحهٔ چوبی ، با اندازهگیری نسبت نوازنده به ساز در نقاشیهای ظروف بهجای مانده از دورهٔ ساسانی در اوایل دههٔ هفتاد سميه مؤمنى: اين روزها مصاحبه نمیکند. شماره تماسش را هم تقريباً بهسختی میتوان يافت اما درنهایت دخترش واسطه صحبت با او...
لیلا احمدی درس انسانشناسی هنر این مقاله دربارهی نقاش و پیکرساز ایرانی است. برای مجری شبکهی منوتو، منصوره حسینی (مجری) را ببینید. منصوره حسینی (زاده ۱۰ شهریور ۱۳۰۵ - درگذشته ۲۶ خرداد تا ۸ تیر ۱۳۹۱) نقاش، پیکرساز، و نقاد هنری ایرانی بود. زندگینامه منصوره حسینی زادهی سال ۱۳۰۵ در تهران ست. او در سال ۱۳۲۸ لیسانس نقاشی خود رااز دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دریافت کرد. سپس در سال ۱۳۳۸ از آکادمی هنرهای زیبا - رم پایاننامه گرفت. هنگامی که منصوره حسینی در دانشکده هنرهای زیبا آموزش خود را آغاز کرد، این دانشکده چهار پنج سال بیشتر نداشت. استادان منصوره، حیدریان، وزیری، صدیقی، مقدم، رولان دوبرول و مارت سلستین آیو (خانم امینفر) بودند. در اندک هنگام، منصوره حسینی با پژوهش بسیار از بند آموختههای خشک دانشکده رهایی میگیرد و شیفتهی آزادی سبکهای امپرسیونیستها (دریافتگری) و پست امپرسیونیستها (پسا دریافتگری) میشود. «مادام آشوب مرا تشویق میکرد، ولی حیدریان متلک میپراند...
طراح پوستر: معراج شریفی خاكى كه كيميا میشود! محمدمهدی انوشفر را آنانى كه مدهوش سفالینهها، کاشیها، نقشها، رنگها و لعابهای سنتى ایراناند، بهخوبی میشناسند. او يكى از سه نفر احياكننده لعاب زرینفام در جهان است. همان لعاب طلايى كه زینتبخش محرابهای مساجد ايران در قرن ششم و هفتم هجرى بود. همان محرابها كه «درگاه بهشت» نام میگرفتند از حرمتی كه پيوند هنر با معنا و معنويت به وجود میآورد... - متولد اول اسفند ۱۳۲۴ تهران ـ ليسانس مجسمهسازی از دانشگاه تهران، دانشكده هنرهاى زيبا ۱۳۴۸ ـ شروع به كار در كارگاه كاشى سازى ادارههای هنرهاى زيباى وزارت فرهنگ و هنر سابق ۱۳۴۹ ـ داور تمام بى ينال هاى سراميك ايران از بى ينال اول تا هفتم ـ از اعضاى هیئت داورى ارزشگذاری هنرمندان سراميك سنتى ـ برنده تنديس طلايى سومين سه سالانه مجسمهسازی ايران ـ برگزارى حدود ۵۰ نمايشگاه گروهى و انفرادى در تهران ـ برگزارى نمایشگاههایی در كشورهاى...
"حداقل می توانی تعدادی آثار گرانقیمت را یک جا ببینی". این روایت یکی از خبرنگاران هنری از حراج تهران است، شاید به نظر روایتی دم دستی و خودمانی بیاید اما این روایت بازتابنده نوع گفتمانی است که حراج تهران به مثابه یک حراج هنری ناخواسته بر فضای فرهنگی کشور حاکم نموده است یا به عبارتی دیگر گفتمانی حاکم شده بر فضای هنری است که می توان حراج تهران را مهمترین نماد آن دانست. این گفتمان که از حدود بیست سال پیش شروع به ظهور کرد در مسیر خود به حراج تهران رسید و این حراج به مهمترین نماد آن تبدیل شد اگرچه خود حراج را باید دالی بر مدلولی بزرگتر دانست. گفتمانی که خود از گفتمان بزرگتری تبعیت می کند. گفتمان سرمایه داری که اثر هنری را به مثابه یک کالای ذیقیمت می انگارد. این "ذیقیمت بودن" مهمترین معنا و ارزش اثر هنری می شود و هر چه قیمت آن...
عجول و آرامبخش سهيه مؤمنى: مرتضى مميز جزو معدود آدمهای بزرگى است كه در زمان زندگیاش و در اوج هنرمندیاش شناختهشده و خوب و بهحق هم شناختهشده است. او نيازى به معرفى ندارد. هركس كه در ۴۵سال گذشته در فضاى فرهنگى ايران بوده و در هواى هنرى آن نفس كشيده است مرتضى مميز را میشناسد و با آثار او آشناست. بهمنماه سال گذشته بود كه موزه هنرهاى معاصر بخشى از نمايشگاه گرافيك سه قاره را به آثار او اختصاص داد. به پاسداشت ۴۵سال تلاش سرشار از خلاقيت... ـ فرزند محمدعلى و خانم كوچك ـ متولد ۱۳۱۵/۶/۴ ـ تهران - درگذشت ۵ آذر ۱۳۸۴ تهران ـ فارغالتحصیل رشته نقاشى از دانشكده هنرهاى زيبا، دانشگاه تهران/ ۱۳۴۴ - گواهينامه طراحى غرفه ويترين و معمارى داخلى مدرسه عالى هنرهاى تزئينى، پاريس/ ۱۹۶۸ ـ مدير هنرى و طراح گرافيك نشريات ايران آباد، كتاب هفته، كيهان هفته، فرهنگ، كاوش، نگين، فرهنگ و زندگى، رودكى،...
گردآوری و تنظیم : هانیه کرمیان پرونده پیش رو به گردآوری مطالب موجود در فضای مجازی در ارتباط با انجمن سینمای جوان شهرستان رفسنجان پرداخته و تلاشی است در جهت دستیابی به فهرستی مشخص و منظم از فعالیت های این انجمن که در این جا با توجه به یک نظم تاریخی (زمان انتشار خبر) و موضوعی طبقه بندی شده اند.یکی از مواردی که لازم است به آن اشاره شود،کمبود اطلاعات در ارتباط به فعالیتهای انجمن در سایتهای اینترنتی است به طوری که قبل از سال 95، کمتر اخباری از فعالیت های سینمای جوان رفسنجان منتشر شده است. برای مطالعه پرونده و مشاهده تصاویر بر روی فایل پیوست کلیک کنید: parvande--1
عنوان «استاد» و بهویژه «استاد دانشگاه» را اين روزها خیلیها يدك میکشند و در ميان همين «خیلیها» كه به بركت باز شدن دانشگاهها و دانشکدههای مختلف و متعدد در جایجای اين سرزمين به كسوت استادى رسیدهاند، كمتر كسى پيدا میشود كه واجد تمام آن ویژگیهای لازم براى آموختن باشد. در مقابل خیلیها و در ميان بعضیها پيدا كردن و پى بردن به نام كسى چون «محمدابراهیم جعفرى» اصلاً مشكل نيست و اين را تقريباً تمام كسانى كه در چند دهه اخير «هنر» خواندهاند، خوب میدانند.... - متولد ۱۳۱۹ بروجرد - درگذشت 18 فروردین 97 - فارغالتحصیل دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران ۱۳۴۳ - برگزارى نمایشگاههای انفرادى و شركت در نمایشگاههای گروهى متعدد در ايران، فرانسه، روسيه، ايتاليا، آمريكا، مراكش و ... - تدريس در دانشگاه هنر، سوره، آزاد، هنر اصفهان، هنر كرمان، الزهرا، دانشكده هنرهاى تزئينى، دانشكده هنرهاى دراماتيك و دانشكده موسيقى (حركات موزون) - عضو هیئتهای انتخاب و داورى...
ایران درودی (متولد ۱۱ شهریور ۱۳۱۵ در مشهد) نقاش برجسته ایرانی است. او همچنین کارگردان، نویسنده، منتقد هنری بوده و به عقیده برخی پیرو مکتب فراواقعگرایی (سورئالیسم) است.درودی همچنین کارگردان و تهیهکننده چند فیلم مستند و کوتاه برای تلویزیون بودهاست. درودی در ۱۹۷۰ به درخواست دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به تدریس تاریخ هنر در این دانشگاه پرداخت. زندگینامه ایران درودی در ۱۱ شهریور ۱۳۱۵ در خانوادهای اشرافی در خراسان بهدنیا آمد. پدرش خراسانی بود و مادرش قفقازی. تبار پدریاش پشت در پشت بازرگان بودند و مادرش به همراه خانواده بعد از انقلاب اکتبر و تشکیل کشور شوروی از قفقاز به ایران مهاجرت کردند.در کودکی با خانواده به اروپا سفر کرد و از شهرهای مختلف اروپا دیدن کرد،وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد خانواده او در هامبورگ زندگی میکرد و با شروع جنگ به ایران بازگشتند و مدتی در مشهد زندگی کردند و بعد به تهران آمدند و ساکن تهران شدند....
جاندار انگاری اشیا و پدیده های طبیعی از مضامین رایج در باور های اقوام کهن است.درخت در کهن ترین تصویرش، درخت غول پیکري است که رمز کیهان و آفرینش آن است و زمین را به آسمان می پیوندد. در قرون وسطی، انسان را غالباً به درختی وارونه تشبیه می کردند که سرش با ریشه درخت و تن و اندام هایش با تنه درخت و شاخه هایش قیاس می شد باورهای اسطوره اي پیرامون گیاهان و درختان نیز عموماً بر پایه یکی از وجوه« درخت- زن » و « درخت- مرد»شکل گرفته و بسط یافته است. در کتاب فرهنگ نمادها در این باره می خوانیم که درخت نیز مانند سایر پدیده هاي طبیعی،از نظر جنسیت دو وجهی است: ساقه درخت که به طرف آسمان قد بر افراشته، نماد نیرو و آلت مذکر وتصویر الگوي ازلی پدر است، در حالی که درخت مجوف و درخت برگ دار و انبوه یادآور تصویر الگوي...
نقدی بر آسمانسرپناهِ برناردو برتولوچی به بهانهی درگذشت او مرگ امثال آنتونیونی و برتولوچی ((Bernardo Bertolucci (1941-2018) زمانی برای سینمادوستان، سینماروهای حرفهای و منقّدینِ سینمای هنری اروپا دردناکتر میشود که به زمانه و اکنون خویش نیک بنگریم. جهانی آشفته ندانمکارانه و غوغاسالار، زمانهای که مومنین و عشّاق باید زیرِمیزی و قاچاقی زندگی کنند و در تظاهری جانکاه و عذابآور روزگار بگذرانند. دنیایی که اذهانِ مدرنِ پیچیده، مطرود و بیخانمان گشتهاند. گرچه هنوز به آن شرایط افتضاحی نرسیدهایم که کسی برای میراثداران سینمای مولف اروپا و جرایدی چون پوزیتیف و کایه تره هم خُرد نکند لیکن فاشیزمی که همواره در سیبل حملات برتولوچی بود یکبهیک سنگرهای حاکمیّتی را در بطن کشورهای متمدن میقاپد. در چنین اوضاعواحوالی چه کسی نای تفکر به آن مفهومِ مرموزِ تنیده درعشقِ بازتابیافته در شاهکارهای برتولوچی را دارد واقعن چه کسی؟ گرویدن به فاشیزم مد شده نه تفکر بدان. خیانت از فرط تکرر، رمزآمیزیِ خویش را از...