مردمنگاری با چشم جغرافيا
بهرغم قدمت رشته مردمشناسی در دانشگاههای معتبر جهانى، زمان چندانى از تأسيس و تدريس اين رشته در دانشگاههای ايرانى نمیگذرد و با اين حال يكى از شناختهشدهترین چهرههای مردمشناسی در ايران كسى نيست جز دكتر جواد صفى نژاد.....
- متولد شهریورماه ۱۳۰۸ . شهرری تهران .
- ۱۳۶۶ فارغالتحصیل دوره ليسانس از دانشكده تاريخ و جغرافيا دانشگاه تهران
- ۱۳۷۷ تأسيس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران و عضويت و تدریس در آن
- ۱۳۴۰ اخذ مدرك فوقلیسانس علوم اجتماعى از دانشگاه تهران اخذ مدرك دكتراى خود را در همين رشته
- ۱۳۷۲ به دعوت مؤسسه شرقشناسی دانشگاه مونيخ به آنجا میرود و به اتفاق دكتر «كروگر» كتابى تحت عنوان «كشاورزى سنتى ايران بر اساس اسناد دوران ناصرى در جنوب تهران» به چاپ میرسانند.
- در سال ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ همكارى پژوهشى را با مديريت مردمشناسی سازمان ميراث فرهنگى آغاز میکند كه حاصل آن متن دو سرشمارى باقیمانده از دوران ناصرى مربوط به قلمرو تربتحیدریه و طبس است كه در سال ۱۳۷۷ منتشر شد.
برخى از آثار او عبارتاند از :
- اطلس ايلات كهگيلويه (۱۳۴۷ )
- بنه يا نظامهای زراعى سنتى در ايران (۱۳۶۸)
- نظامهای آبيارى سنتى در ايران (۱۳۵۹)
- مبانى جغرافياى انسانى (۱۳۸۲)
- عشاير مركزى ايران (۱۳۶۸)
- لرهاى ايران ، لربزرگ و لر كوچك (۱۳۸۱) و...
«پدربزرگ پدرم از لرهاى بختيارى بود كه به مناسبتى پنهانى به شهرری آمده بود و همانجا مقيم شده بود و تا دهها سال سواران بختيارى به ديدنش میآمدند ولى خانواده مادرم اهل تجريش شميران بودند. پدرم در شهرری سبزیکار بود و من در كودكى تا ورود به دانشگاه کموبیش در باغ پدرم كار میکردم».
دكتر صفى نژاد تحصيلات ابتداییاش را در شهرری به پايان میرساند و تحصیلات متوسطه را در آموزشگاه شبانه تهران، چهارم و پنجم را در همان شهرری میگذراند و در سال ۱۳۳۲ در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در رشته تاريخ و جغرافيا پذيرفته میشود و با گذراندن امتحانات بورسيه دانشسراى عالى را دريافت میکند و در سال ۱۳۳۶ فارغالتحصیل دوره ليسانس تاريخ و جغرافيا میشود كه به راهنمايى دكتر محمدحسن گنجى و با توصيه و كمك ايشان در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران استخدام میشود و از همان سال همكارى خود را با دكتر گنجى آغاز میکند كه تا امروز اين همکاریها ادامه دارد.
وقتى از دكتر صفى نژاد درباره روزهاى تحصيل میپرسی یاد خاطرهای تلخ میافتد و میگوید: «اجازه بدهيد از منفیترین معلم خودم ياد كنم. اولين روزى كه در سن هفتسالگی به كلاس اول رفتم، معلم كلاس مرا بهپای تختهسیاه كلاس فراخواند. گچى به دست من داد و درحالیکه جلوى تخته ايستاده بودم، به من نوشتن کلمهای را تكليف كرد. روز اول ورود به مدرسه، نوشتن کلمهای يا واژهای روى تختهسیاه، كسى كه هنوز يك كلمه از الفبا را نياموخته است. من چارهای جز نگاه كردن و سكوت نداشتم.
ـ چوب بياوريد.
وسط حوض پرآب حياط مدرسه دستهای از ترکههای چوب انار را كه به هم بسته بودند، انداخته شده بود تا ترکهها تازه بمانند. تركه انار بلندى را از دسته ترکهها كشيدند و براى معلم آوردند. معلم به قدرى با اين تركه به كف دودست من زد كه ديگر نتوانستم تحمل كنم. بیاختیار خوابيدم، پاهاى خود را بالا آوردم و گفتم «آقاى معلم لطفاً به كف پايم بزنيد. او هم به قدرى چوب به كف پايم زد كه وقتى تمام شد قادر به راه رفتن نبودم...»
با اين حال علاقه فراوان دكتر صفى نژاد او را وادار میکند تا علیرغم تمام سختیها و گرفتاریها همواره در راه رسيدن به آرزوهايش محكم و ثابت قدم بماند. او در خصوص گرايش شديدش به جغرافياى انسانى میگوید: «استادان آن دوره، در تاريخ بيشتر تاريخ اروپا را تدريس میکردند كه در رأس آنها انقلاب كبير فرانسه قرار داشت و استادان جغرافيا اغلب جغرافياى فرانسه و ایالاتمتحده را تدريس میکردند چون خودشان در اين دو کشور تحصیل کرده بودند و مشاهدات عينى خود را به ما میگفتند: نقض كار در اين بود كه استادان، اغلب به جاى تدريس براى دانشجويان كنفرانس میگذاشتند و چون دانشجويان هم نه پختگى استاد را داشتند و نه به منابع دسترسى، مجبور بودم هميشه در کتابخانههای مختلف به دنبال اطلاعات و منابع باشم.»
نخستين پژوهش دكتر صفى نژاد در سال۱۳۳۷ با نام «سبزیکاری و سبزیکاران شهررى» آغاز میشود و در سال۱۳۵۳ به اتمام میرسد. «همه نوشتههای اين كتاب مشاهدات شخصى من است كه در بخشى از آن فاعل کار نیز بودهام. چندى پيش كه بعد از مدتها اين پژوهش را مورد مشاهده قرار دادم متوجه شدم كه اطلاعات اجتماعى و اقتصادى قوى و منحصرى در آن به يادگار مانده كه با اطلاعات حالا كاملاً متفاوت است و مطلقاً دگرگون شدهاند.»
اولين تحقيق واقعى دكتر صفى نژاد از همان سال۱۳۳۸ كه به عضويت گروه تحقيق جامعهشناسی شهرى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران پذيرفته میشود آغاز شد. «دكتر شاپور راسخ كه در آن زمان سرپرستى گروه را به عهده داشت مرا مأمور تهيه يك مونوگرافى جامع كرد. من بهواسطه خويشاوندى كه با مالك ده « طالبآباد» شهررى داشتم، كار در آنجا را آغاز كردم. تمامى اسناد و مدارك و دفاتر اربابى در اختيار من گذاشته شد و من بسيارى از شبها را در ده میماندم و به جمعآوری اطلاعات اشتغال داشتم.»
و در سال۱۳۴۵ مونوگرافى ده طالبآباد در قطع وزيرى چاپ میشود كه درواقع اين اولين كار چاپى، مستقل و پژوهشى دكتر صفى نژاد بود كه يك مؤسسه علمى دانشگاهى آن را چاپ میکرد. « قبل از آن مقدارى شعر، ضربالمثل، خاطره و زندگينامه را جمعآوری میکردند و نام مونوگرافى روى آن میگذاشتند و من میخواستم بگويم كه تهيه يك مونوگرافى بسيار مشكل و وقتگیر است و قبل از هر چيز بايستى از زندگى اجتماعى و اقتصادى سكنه منطقه موردنظر سخن گفت. ابزار كار، مشكل اماكن، كاربرد انبارها، نياز اقتصادى خانوارها، شيوه كشاورزى، نظام آبيارى، خوراك و پوشاك و... از فصولى هستند كه بايد در يك مونوگرافى بدانها توجه نمود و در مرحله بعدى میتوان به مونوگرافى مستقل هريك از موارد فوق پرداخت و درواقع با تورق در چنین مونوگرافىهايى كه با عكس و نقشه و نمودار توأم است خود ،روش كار را به دانشجو میآموزد. ولى به شيوه قبل كه متداول بود علاقهمندان دچار سردرگمى میشدند». اين مونوگرافى كه دكتر صفى نژاد چنين از آن سخن میگوید تاكنون دو بار به چاپ رسيده است.
دكتر صفى نژاد پيرو مكتب جبر جغرافيايى است و به آن اعتقاد بسيارى دارد. «من شخصاً پيرو مكتب جبر جغرافيايى هستم . عدهای به من خرده میگیرند كه نظريه جبر جغرافيايى ديگر دورهاش به سر آمده و رد شده است. حتى روزى در جمعى از آگاهان غیر جغرافیدان از من سؤال شد. ما تاكى بايد تابع جبر جغرافيا باشيم؟» آن روز زمستان بود و هوا سرد و درهاى اتاق بسته بود و بخارى بزرگى در گوشه اتاق درنهایت قدرت میسوخت، آن فرد اين حرف را به تمسخر به من گفت. من در جواب گفتم « تا زمانى كه در فصل زمستان، درهاى اتاق بسته و بخارى میسوزد، جبر جغرافيا بر ما حاكم است. اگر روزى رسيد كه در همین فصل و در همینجا و به هنگام سرما ، درها باز بود و بخارى هم خاموش و ما احساس سرما نكرديم من آنوقت اعلام میکنم كه جبر جغرافيا ديگر برما حاكم نيست». در برابر اين استدلال دكتر صفى نژاد آنها سكوت میکنند و چیزی نمیگویند.
او البته مخالف دستکاری جغرافيا توسط انسان و دخل و تصرف در آن نيست و میگوید: « بنیبشر در این راه موفقیتهایی هم به دست آورده و میآورد ولى هنوز عوامل جغرافيايى غالباند و گه گاه اين عوامل حتى لشكر عظيم و پرقدرت كشورى را به نابودى میکشاند. نظير واقعهای كه در مسكو براى دو ابرقدرت وقت جهان يعنى فرانسه (ناپلئون) و آلمان (هيتلر) رخ داد و آنها را همان سرماى مسكو وادار به عقبنشینی كرد.»
او درباره رابطه جغرافيا با علم مردمشناسی میگوید:«من در مطالعاتم متوجه شدم كه جامعه شناسان و مردم شناسان اغلب عوامل محيطى محل پژوهشکار خود را در نظر نمیگیرند و جغرافيدانان جامعه را سطحى مطالعه میکنند درحالیکه مطالعه توأمان اين هردو باعث خواهد شد تا دريچه جديدى از پژوهش بر روی ما گشوده شود. بعضیها من را مردمشناس میشناسند و عدهای مرا جغرافيدان، من البته توأمان اين دو هستم. يعنى با ديد جغرافيايى به مردمشناسی میپردازم. استنباط من در این مورد اين است كه من چيزى جز Geoanthroplog (جغرافيدان مردمشناس) نيستم.»
مطالعات دكتر صفى نژاد اغلب درزمینهٔ مردمنگاری است كه گامهایی به سوى مردمشناسی هم دارد.
در ابتداى راه ،مردمنگاریهای او در پهنه روستا انجام میگرفت و ازاینرو میتوان مدعى شد كه گامهایی كه دكتر صفى نژاد بهسوی مردمشناسی روستايى برداشته دامنه وسيعى را به خود گرفته است و همچنين مردمشناسی عشاير را هم بايد مديون دكتر صفى نژاد و تحقيقات دنبالهدار و بیوقفهاش بدانيم.
درباره مردمشناسی در ایران حرفهای دكتر صفى نژاد شنيدنى است.
پژوهشگران غير ايرانى بسيارى به مردمشناسی و جامعهشناسی در ایران پرداختهاند و تاريخ نويسان باقدرتی دست به تأليف تاريخ ايران زدهاند. اما آنها در ذهن خود چارچوبى دارند كه سعى میکنند اطلاعات بهدستآمدهشان را در قالب همين چارچوب جاى دهند. اينان عمق جامعه را درك نكرده و نمیکنند. نوشتهها و گفتههایشان هم متأسفانه در خارج از مرزهاى ايران طرفداران بسيارى دارد كه البته بسيارى از این نظريات را میتوان با تحقيق و استدلال و برهان رد کرد.
دكتر صفى نژاد براى اثبات ادعايش خاطرهای نقل میکند. «در سال ۱۳۵۳ـ۱۳۵۲ من در میان عشاير بويراحمد مشغول مطالعه بودم كه تلگرافى از تهران به دستم رسيد كه يك خانواده آمريكايى به منطقه میآیند. آنها را در مرز منطقه تحويل بگيريد و با آنها همكارى علمى داشته باشيد. يك زن آمريكايى كه همراه اين گروه بود، به من میگفت كه میخواهد دكتراى خودش را درباره نظام دامدارى سنتى در عشاير ايران بگذراند و از من میخواست كه او را به يك منطقه بكر و اصيل ببرم.
من او را به منطقه سپيدار دشت بويراحمد عليا بردم. منطقه كاملاً كوهستانى، نظام سنتى اصيل و... حدود ساعت يك بعدازظهر يكى از روزهاى تابستان به آنجا رسيديم. در محوطه سنگچین شده مدورى كه حدود بيش از صد رأس گوسفند در هم بود و زنان به شيردوشى مشغول بود رسيديم. من براى آن خانم شرح دادم كه اين طريقه شيردوشى يكى از اصیلترین اعمالى است كه مردمان اين منطقه انجام میدهند. او گفت: چنين چيزى نيست و از تئوریهای بارث برايم حرف زد و با اين حال من بعد از گذشت چند روز متوجه شدم كه او به اشتباه خودش پى برده و حرفهای مرا تأييد میکند.»
ازنظر دكتر صفى نژاد نقطه قوت كار فرنگیها سرمایهگذاری بسيارى است كه آنها براى پژوهش میکنند. آنها با متدها و فرمولهای جديدى سروكار دارند و آنقدر مجهز و قوى عمل میکنند كه در عمل ما بسيار از آنها عقبمانده و دورافتادهایم.
وقت رفتن است و از دكتر صفى نژاد بزرگترین دغدغهاش را سؤال میکنم. میگوید: «واقعيت اين است كه بسيارى از پژوهشگران ما گمناماند و آنهایی كه من میشناسم همه در تكاپوى گذران زندگى مادى خود هستند. متأسفانه من عاشق و علاقهمند به تحقيق و پژوهش بسيارى میشناسم كه به دليل گرفتاریهای مادى و مالى نمیتوانند خوب و دقيق كار كنند و كار یکسالهشان، پس از چند سال هنوز هم به پايان نرسيده است.»
- این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشننامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد 1290 تا 1330 خورشیدی میپرداخت. بخشی از این پروژه سال 1383در قالب کتاب منتشر شده است.
- ویرایش نخست توسط انسانشناسی و فرهنگ: ۱۳۹۷
- آمادهسازی متن: فائزه حجاری زاده
-این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد.برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دوست و همکار گرامی
چنانکه از فعالیت های داوطلبانه کانون «انسان شناسی و فرهنگ» و مطالب منتشر شده در سایت آن بهره می برید و انتشار آزاد این اطلاعات و استمرار این فعالیت ها را مفید می دانید، لطفا در نظر داشته باشید که در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان نیز وجود دارد. کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند.
حامی گرامی اطلاعات مالی کانون انسانشناسی و فرهنگ هفتهای یکبار در نرم افزار حسابداری درج میشود شما میتوانید شرح فعالیت مالی کانون را از طریق لینک زیر دنبال کنید.
https://www.hesabfa.com/View/